Pinocchio-1
از زمانی که ما به یاد داریم ، همیشه بزرگترها برای انجام بخشی از تربیت بچه ها ، یعنی صداقت و راستگویی ، از یک تمثیل استفاده میکردند. تمثیلی که یکی از شیرین ترین داستانهای دوران کودکی ما بود. تمثیلی که با خنده ما را میترساند. ترس؟ بله ترس؛ ترس از دراز شدن دماغ هامون که وقتی دروغ میگفتیم به سراغمان می آمد.
این تمثیل شنیدنی اما ، شاید در ابتدای امر ساده و بچگانه به نظر برسد، اما هیچ وقت نمیشه از روی ظاهر ماجرا، قضاوت کرد. پیچیدگی اثر وقتی معلوم میشود که پژوهشگران دانشگاهی و منتقدان بسیاری به طور پیوسته نظریات و مباحث جدیدی را درباره این عروسک و خالق آن مطرح می کنند. کیفیت بالا و منحصر به فرد بودن پینوکیو بدون شک ریشه در ذهن و هوش سرشار نویسنده ی آن دارد. علاقه مندی های کلودی شامل تئاتر، زبان، سیاست، اپرا، اصلاحات اجتماعی، ادبیات و مردم زادگاهش کلودی نیز، درپیچیدگی این اثر دخالت دارند. اثر او درست به مانند یک پل ، فرهنگ عام و خاص را به یکدیگر پیوند داد. همچنین بندتو کروچه فیلسوف ایتالیایی درباره ی این شاهکار چنین می گوید: "چوبی که پینوکیو از آن تراشیده شد، همان انسانیت است."
کارلو کلودی در ۲۴ نوامبر سال 1826 میلادی در فلورانس ایتالیا چشم به جهان گشود. نام اصلی وی کارلو لورنزینی میباشد. او فرزند اول از ده فرزند خانواده فقیر کارگری بود که برای خانواده ی اشرافی مارکی کارلو گینوری کار می کردند. پدرش، دومینگو لورنزینی، آشپز و مادرش، آنجلا اورزالی، خدمتکار بود. وی در سنین جوانی وارد مدرسه علوم دینی شد و با وجود اینکه به سیاست بیشتر علاقمند بود، تا سن ۱۷ سالگی در آنجا ماند و در نهایت با باور به این که برای کشیش شدن متولد نشده است، در ۱۸ سالگی به کارکنان کتاب فروشی پیاریست فلورانس که محلی برای بحث های روزافزون سیاسی و وطن پرستانه بود، پیوست.
در 20 سالگی با نوشتن مقاله ای برای یک نشریه پرقدرت وارد دنیای نویسندگی شد. در 22 سالگی تبدیل به یک روزنامه نگار شد و به نوشتن مقالات انتقادی برای یکی از مهم‌ترین نشریات آن زمان ایتالیا، یعنی نشریه میوزیکال ایتالی مشغول شد. سپس پس از چند سال فعالیت و کارکردن با نشریات مختلف ، خود به انتشار نشریه دست زد. از جمله آنهاست نشریه فکاهی «II Lampione» که در سال 1848 شروع به فعالیت کرد و با وجود آنکه به دنبال شورش های همان سال ، توسط اداره سانسور خیلی زود تعطیل شد اما 11 سال بعد ، دوباره انتشار یافت.
پس از آن در قالب نویسنده و نمایشنامه نویس به زندگی هنری خود ادامه داد و در سال 1856 کارلو لورنزینی نام خود را به اسم مستعار کارلو کلودی تغییر داد. دلیل این تغییر نام نیز واضح است. دهکده ی توسکان کلودی مکانی بود که مادرش در آن متولد شده بود و خود او نیز بیشتر دوران کودکی اش را در آن سپری کرده بود.
در سال 1861 روزنامه نگاری را رها کرد و پس از آن تا سال 1870 به عنوان بازرس مطبوعاتی و ویراستار به کار خود ادامه داد. سپس دنیای پر از راز و پریِ جذاب کودکان نظر وی را به خود جلب کرد و با ترجمه قصه شاه پریان چالز پرو، نویسنده فرانسوی، به زبان ایتالیایی وارد عرصه ادبیات کودکان شد.
سپس آثار دیگری نیز پدید آورد که بیش از این به آنها نمیپردازیم. اما نکته جالبی که در مورد این آثار قابل توجه است ، آموزش همراه با داستان گویی میباشد؛ به نحوی که او شیوه ای جدید در سیستم آموزشی تازه تاسیس شده ی ایتالیا به وجود آورد.
کارلو کلودی سپس در سال 1881 و در سن 55 سالگی مجله «چیلدرن مگزین» ، که یکی از اولین مجلات ایتالیایی مخصوص کودکان بود را منتشر کرد و از همان ابتدا "داستان یک عروسک" یا همان پینوکیو، به همراه داستان های دیگر از جمله "میمون گوپلوی گلی" در آن به چاپ رسید. این داستان‌ها بعدتر در سال ۱۸۸۷ در کتاب داستان‌های شادمانه جمع آوری شدند و به چاپ رسیدند.
وی سپس 3 سال بعد ، در ۲۶ اکتبر سال ۱۸۹۰ در فلورانس و در حالی که 64 سال از عمرش گذشته بود، درگذشت.
حجم گسترده ای از نوشته های او توسط خانواده اش به کتاب خانه مرکزی فلورانس اهدا گشت و هم اکنون نیز در آنجا وجود دارد.
و اما پینوکیو، شاید کارلو کلودی بیش از آن که داستان نویس باشد ، تحت عنوان روزنامه نگار، منتقد و نویسنده کتاب‌های آموزشی شناخته شود اما موفقیت بی نظیر وی در کتاب "ماجرای پینوکیو" به قدری زیاد که بود که او را در زمره بزرگترین نویسندگان آثار ادبی کودکان قرار داد.
اولین حضور پینوکیو در همان مجله «چیلدرن مگزین» سال 1881 بود که پیش تر درباره ی آن توضیح دادیم. جالب است بدانید کارلو کلودی از کودکی عاشق الاغها بود و تمامی کاردستی‌ها ونقاشی‌هایش در مورد این حیوان بود.
داستان این کتاب در مورد پیرمرد نجاری است که تنهاست و بچّه‌ای ندارد. پدر ژپتو به‌ همراه یک گربه و دارکوب و با درست کردن اشیاء چوبی روزگار میگذارند. او با درست کردن عروسکی چوبی به نام پینوکیو باور می‌کند که کودکی دارد. فرشته‌ای مهربان وقتی متوجه آرزوی قلبی پیرمرد می‌شود، با زنده کردن عروسک آرزوی پیرمرد را برآورده می‌کند. مدّتی می‌گذرد، پدر ژپتو پینوکیو را مثل تمام کودکان به مدرسه می‌فرستد. پینوکیو در راه مدرسه از روی سادگی و خوش ‌قلبی فریب روباه مکار و گربه نره را می‌خورد و به‌تماشای نمایش خیمه ‌شب ‌بازی می‌رود. در آنجا روباه مکار او را به صاحب خیمه ‌شب ‌بازی می‌فروشد. پینوکیو با جوجه اردک همراهش "جینا" به‌ ناچار در آنجا می ‌ماند و به ‌همراه آن‌ ها از شهری به شهر دیگر می‌رود و ستاره نمایش خیمه‌ شب ‌بازی می شود تا این‌که تصمیم می گیرد به خانه بازگردد ولی در راه باز هم فریب روباه مکار را می‌خورد و سکّه‌هایی را که از صاحب خیمه ‌شب ‌بازی گرفته بود از دست می‌دهد. او سپس در جنگل با پری مهربان آشنا می‌شود. پری که از پدر ژپتو اجازه گرفته بود، مدّتی از پینوکیو مراقبت می‌کند و به او درس حساب می‌دهد. پینوکیو یک ‌بار به‌دلیل بازی ‌گوشی به شهر احمق ‌ها رفته و پشیمان و ناراحت برمی‌گردد؛ هنگام بازگشت به‌ خانه باز به دام روباه مکار و گربه نره می‌افتد، و ماجراهای بسیاری رخ می دهد و با این‌که بارها فریب آن‌ها را می‌خورد ولی باز هر بار با سادگی و خوش ‌قلبی با آن‌ها دوست می‌شود تا این‌که سرانجام برای یافتن پدر ژپتو به دریا می‌رود و او را در شکم نهنگ پیدا می‌کند؛ و پس از پایان این گره ها و پیچیدگی ها در انتها توسط پری مهربان به انسان تبدیل می‌شود.
پینوکیو یک کتاب اخلاقی – تربیتی است اما نه از آن دست کتاب های خشک و یک رنگ اخلاقی که کودکان و حتی بزرگسالان را خسته می کند، بلکه با زبان شیوا و شیرین داستانی به مباحثی همچون انسان دوستی ، آشتی ، هم دردی و ... می پردازد و صفات ناپسند اخلاقی را نیز نکوهش می کند. این کتاب همانند دیگر آثار شاهکار ادبیات کودکان، هم داستانی فانتزی و سرگرم کننده برای کودکان است و هم اثری است عمیق و شگرف با نکاتی قابل تامل که تنها برای خوانندگان بزرگسال فرهیخته قابل هضم و بررسی است.
این اثر در سطح جهانی نیز دستی دارد و پینوکیو یکی از کتاب های دارای بیشترین ترجمه در دنیاست. پینوکیو همتراز "ماجراهای آلیس در سرزمین شگفت انگیز" لوئیس کارول در میان بهترین آثار ادبی کلاسیک برای کودکان قرار دارد.
بحث درباره ی این اثر بسیار زیاد است و حتی میتوان ساعت ها درباره ی آن به بحث و گفتگو نشست ، اما مجله ، مجله سینمایی است و ما نیز در همینجا به این قسمت بحث خاتمه میدهیم.
اگر یادتان باشد در مقاله فرانکشتاین اشاره کردیم که شاهکار مری شلی ، نام خود را بیش از هر چیز دیگری مرهون سینماست. اما به نظر می رسد این نکته در مورد پینوکیو کاملا برعکس باشد.
اولین فیلم اقتباس شده از این اثر در سال 1911 به کارگردانی Giulio Antamoro ساخته شد که کمتر از یک ساعت زمان داشت. اما تقریبا 30 سال بعد و در سال 1940 دومین اقتباس از آن هم ساخته شد و بدون شک تاکنون بهترین و سرآمدترینِ آثار اقباس شده از آن ، انیمیشن Pinocchio ساخته Norman Ferguson و T. Hee محصول شرکت والت دیزنی است که موفق شد 2 جایزه اسکار نیز با خود به خانه ببرد. ریچارد پرسی جونز یا همان دیک جونز صداپیشگی پینوکیو در این فیلم را برعهده داشت که اواخر تابستان امسال، او نیز به خواب ابدی فرو رفت.
در سال 2004 نیز انیمیشنی پر زرق و برق به نام Pinocchio 3000 ساخته شد که از جهتی دیگر به دنیای پینوکیو نگاه میکرد، اما این اثر نیز درزمره بی ارزش ترین آثار سینما قرار می گیرد.
چند سالی است که خبرهایی مبنی بر بازسازی پینوکیو از جانب افراد مختلف به گوش می رسد ولی هنوز هیچ گونه خبر موثقی درباره این بازسازی مشخص نیست. در این مدت از افرادی همچون تیم برتون ، دل تورو ، بن استیلر ، رابرت دونی جونیور و ... نام برده شد ولی هم چنان برای ساخت این فیلم ، قدمی جدی برداشته نشده است.
| وحید صفایی - مجله الکترونیکی IMDB-Dl - شماره 22 - بهمن ماه 1393 - صفحه 22 |